زندگی از دید یک برنامه نویس
شاید با دیدن آمارهای که توسط سایت های زیادی منتشر می شود احساس کنید . باید برنامه نویس می شدم. یا شاید دیر نشده است یاد بگیرم. ولی قبل از شروع به شما پیشنهاد می کنم سر چندتا ساختمان در حال ساخت بروید . با کار گر ها صحبت کنید . ببینید چند نفر برنامه نویسی کامپیوتر خواند اند . در راه برگشت همام خیابان را پیاده تا خیابان اصلی بیاید از اولین دست فروش کنار خیابان بپرسی رشته تحصیلی او چه بوده است . خوب در راه برگشت به خانه سوار تاکسی که می شوید اگر راننده جوان بود رشته تحصیلی آن را ببرسید . به شما قول می دهم بیشتر از 80 در صد مهندسی نرام افزار کامپیوتر هستند . اگر مدرک دانشگاهی آن ها را ببینید . معدل میانی 15 تا 18 را دارند . خوب چرا بیکار هستند . مگر برنامه نویسی پردرامد ترین رشته تحصیلی نیست . پس آن های که درامد میلیونی دارند چه کسانی هستند.
اگر قرار هست من جواب بدم که آن ها چه کسانی هستند . بهتر است بگم نمی دانم :/
فقط می دانم که زیاد خواندن و یا با هوش بودن ملاک خوبی برای برنامه نویس شدن نیست . واقعا بخوام تجربه ام رو از برنامه نویسی بگم می توانم ویژگی های زیر رو مطرح کنم.
باید صبر ایوب را داشته باشی
آدم خیلی لجوج وسمجی باشی (کنه)
حداقل ضریب هوشی بالای 120 داشته باشی .
بودن یا نبودن کسی برایت مهم نباشد .
چه چیز های به دست می آورید
تنهایی صد در صد
دیوانه گی
اگر خوش شانس باشی کمی پول
شاید بگی کسی که این متن رو نوشته یا احمقه و یا بی سواد . شاید هم دیوانه شده. (دیوانگی هم عالمی دارد)
تازه بعد کلی مطالعه کتاب های 500 صفحه ای و کلاس های بی ربط و چرت و پرت های استاد و .... . برنامه نویس می شوید
و بعد کلی به این در زدن وآن در زدن تازه شغل پیدا می کنی و یا می سازی . با کلی شب بیداری . گرسنگی و غیره .... .
کارت که روی غلتک افتاد . بعد ازدواج می کنید . اگر خوشانس باشید یه جنده به شما نخورد . که می خورد. تازه اونم به خاطر شما نیست به خاطر پولت هست ویا شوهر گیر نیاورده .
اگه ازدست شما سکته نکرده باشه بعد 1 یا 2 سال طلاق می گیرید .
شما می مانید زبان برنامه نویسی که دوست داری و یک کامپیوتر با اتاقی به هم ریخته . روزی بیشتر از 80 تماس تلفنی داری که 70 تا حتی حالتم نمی سپرند و فقط کار رو بهت تحویل می دهند . و اگر کسی هم پرسید یا تخفیف می خواد ویا عادت کرده است.
زندگی از دید یک برنامه نویس
